نقش معلم در فرایند آموزش و پرورش
https://www.yassell.ir
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
نقش معلم در فرایند آموزش و پرورش
دسته بندی : سایر,,
  • بازدید : (1674)

یکی از اساس‌ترین مؤلفه‌های تعلیم و تربیت، معلم است. زیرا اهداف تعلیم و تربیت با وجود معلم تحقق می‌یابد. اگر فرایند آموزش و پرورش را به کاروانی تشبیه کنیم، بدون شک معلم قافله‌سالار این کاروان است. اگر این قافله‌سالار تمام خم و پیچ‌ها و نشیب و فرازهای مسیر را نداند، کاروان را به بیراهه خواهد برد. لذا اگر معلم در وظیفه‌اش اغفال کند، نه تنها اهداف تعلیم و تربیت محقق نمی‌شود که آموزش و پرورش ماهیت خود را از دست می‌دهد.
یک معلم موفق که بتواند این نقش محوری را ایفا کند، حداقل دارای اوصاف ذیل باید باشد:
1ـ نخستین صفت یک معلم شایسته؛ مسلط بودن به رشته‌ای است که او درس می‌دهد. دانش و آگاهی او رابطه مستقیم در موفقیت او دارد. اگر معلمی این شاخصه را نداشته باشد، امکان بروز چند مشکل وجود دارد:
الف ـ برای پوشاندن ضعف خود، اصول را مراعات نمی‌کند و به پرخاشگری، دیکتاتوری، روحیه‌کشی و ایجاد جو رعب و ترس می‌پردازد؛ تا شاگردان را از سؤال کردن، چون و چرا کردن و تبارز توانایی‌هایش مانع شود. که در این صورت روی ضمیر ناخودآگاه شاگردن کلمه ترس نوشته می‌شود و در درازمدت آنان را انسان‌هایی خنثی به بار می‌آورد کهَ نه نظر داده می‌توانند، نه سؤال می‌کنند و نه در کارهای گروپی مشارکت.
ب ـ اشتباه درس می‌دهد و معلومات وارونه و به دور از حقیقت را به شاگردان انتقال می‌دهد؛ که در هر دو صورت لطمه بزرگی در روند آموزش و پرورش می‌زند.
ج ـ شاگردان را از درس دلسرد می‌سازد، با وقت، انرژی و استعداد آنان بازی می‌کند.
با ذکر این موارد؛ می‌توان به اهمیت معلم به خوبی پی برد. او در این روند، نقش طبیب، رهنما و ناجی را بازی می‌کند که نقش کوچکی نیست.
2ـ دومین مشخصه بارز یک معلم واقعی؛ عادلانه عمل کردن او در پروسه آموزش و پرورش است. یک معلم به عنوان آموزگار و مربی صنف؛ نباید تبعیض قایل شود و یکی را تشویق و دیگری را تهدید کند. او باید بکوشد شاگردان خود را درک کند، استعدادها و توانایی‌های نهفته را با تشویق، سهم دادن و جرئت بخشیدن کشف کند. متأسفانه در کشور ما کسی در صنف موقعیت می‌یابد که یک بار توجه معلم را جلب کند. بعد از آن، معلم همیشه او را تشویق می‌کند، از او نظر می‌خواهد و به عنوان معلم فکر نمی‌کند که برای یک عده معدود استخدام نشده و باید همه را از انزوا، کم‌جرئتی و رخوت و بی‌میلی بیرون بکشاند.
? اگر معلم درست عمل کند اکثر شاگردان توانایی می‌یابند. مشکل نزدیک به این مورد، گرفتن مقام اول صنف و ماندن یک فرد برای همیشه در آن موقعیت است. این امر از بی‌عدالتی و عدم توازن آشکار حکایت می‌کند. گویا یک فرد رویین‌تن می‌شود و بهترین استعداد را دارد. در هر حال، امروز یک واقعیت است که همه چیز و همه کس در داشتن یک صفت نسبی است نه مطلق. چرا افراد دیگر نمی‌توانند مقام اول را در صنف بگیرند؟ آنان انسان نیستند، استعداد ندارند، زحمت نمی‌کشند؟ اگر استاد موفق شده که از بین پنجاه نفر یک نفر را آموزش درست بدهد، قطعاً او در این امر ناکام مانده است! با زندگی، وقت، نیرو و سرمایه چهل و نه تن دیگر بازی کرده است و مسئول ناکارایی آنان است.
3ـ سومین صفت خوب یک معلم، داشتن روش خوب است. گر چند یک سلسله روش‌های پذیرفته شده در تعلیم و تربیت وجود دارد. اما روش‌ها متناسب با تحولات باید تغییر کنند و در عین حال، هر معلم خوب روش‌های مخصوص خود را هم دارد. زیرا او در نتیجه مواجهه با مسایل آموزشی و تربیتی، تجربه کسب کرده است و معلم موفق کسی است که به روش مخصوص خود رسیده باشد و جریان آموزش و پرورش را سیر تکاملی ببخشد و زمینه رقابت سالم؛ جستجو و کنجکاوی، و حس تقدم در فعالیت‌های صنفی را برای فردفرد اعضای صنف خلق کند. معلمی موفق است که وقتی سؤالی را در صنف مطرح می‌کند بیشتر از نصف شاگردان، دست بالا کنند و در حل یا پاسخ سؤال یکی بر دیگری سبقت بجویند نه این که کسی حاضر نشود سؤال را جواب بگویند.
4ـ چهارمین صفت خوب یک معلم؛ دادن اندیشه، انگیزه و تحرک به شاگردان است. انسان‌های بزرگ همیشه در زندگی خود الگویی داشته‌اند. و از آن الگو ایده، اندیشه و انگیزه گرفته‌اند. یک معلم خوب در عین حال که از داشته‌های علمی خود، شاگردان را سیراب می‌سازد، می‌تواند یک نمونه‌ی اندیشیدن، تفکر، نوشتن و حرکت و پویایی نیز باشد که با وظیفه آموزشی او پیوند عمیق دارد.
کسانی‌اند که اگر یک روز در صنف کسی بنشینند او را معلم خود خطاب می‌کنند. زیرا از او ایده و اندیشه گرفته و الگوبرداری کرده است. مثلاً: اقبال لاهوری را معلم شریعتی می‌گویند، و یا شریعتی را معلم می‌گویند. زیرا اقبال به شریعتی اندیشه داده بود، با آن که از لحاظ زمانی فاصله داشت و شریعتی را معلم می‌گویند، زیرا نه تنها برای مردم خود اندیشه داده است که فراتر از مرزهای کشورش را نیز طرز تفکر و اندیشه او درنوردیده و معلم‌گونه زندگی خیلی‌ها را تغییر داده و به گفته خودش خواب‌ها را برشورانده است.
این که گفته است: «قلم علما از خون شهیدان برتر است.» حرف ساده‌ای نیست یک معلم یک عالم است و قلم، اندیشه و دانش او باعث بیداری نسل‌ها می‌شود و در نهایت به آگاهی می‌انجامد.



برچسب ها : ,,
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید: برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: